رویای خیس من

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

چارلی چاپلین: وختی بچه بودم کنار مادرم می‌خوابیدم و هرشب یک آرزو می‌کردم. مثلاً آرزو می‌کردم برایم اسباب بازی بخرد؛ می‌گفت «می‌خرم به شرط اینکه بخوابی.»  یا آرزو می‌کردم برم بزرگترین شهربازیِ دنیا؛ می‌گفت «می‌برمت به شرط اینکه بخوابی.» یک شب پرسیدم «اگر بزرگ بشوم به آرزوهایم می‌رسم؟» گفت «می‌رسی به شرط اینکه بخوابی.»  هر شب با خوشحالی می‌خوابیدم. اِنقدر خوابیدم که بزرگ شدم و آرزوهام کوچک شدند. دیشب مادرمو خواب دیدم؛ پرسید «هنوز هم شب‌ا قبل از خواب به آرزوهایت فکر می‌کنی؟» گفتم «شب‌ها نمی‌خوابم.» گفت «مگر چه آرزویی داری؟» گفتم «تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم.»  گفت «سعی خودم را می‌کنم به خوابت بیایم به شرط آنکه بخوابی... رویای خیس من...ادامه مطلب
ما را در سایت رویای خیس من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aroyayekhisman100c بازدید : 1 تاريخ : دوشنبه 3 بهمن 1401 ساعت: 15:35

  خــٌــدایــــــا !! آغوشـَــ‌ت را اِمشب به من میدَهـــــی ؟ برای گفتن ! چیــــزی نـَــدارم ..امـــا   برای شنفتن حرفهـــــای تو ؛ گوش بسیــــــار . . . می شـَــود من بغـــض كنــَــ‌م ؟ تو بگـــویی :   مگر خدایت نباشــَــد كه تو اینگــــونــ‌ه بغض كنــــی . . . ؟ می شود مـَــ‌ن بگویـــَــ‌م "خـدایـــــا"   تو بگـــویی جان ِ دلـــ‌م . . . ! می شـــود بیـــایی ؟ تمنــــا میكنـــَـم .    یه حرف ازته دل...   رویای خیس من...ادامه مطلب
ما را در سایت رویای خیس من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aroyayekhisman100c بازدید : 21 تاريخ : پنجشنبه 22 مهر 1395 ساعت: 23:33